انتقال ژن در گیاه
سال
پیش استفاده از Agrobacterium tumefaciens به عنوان ناقلی برای خلق گیاهان
تراریخته یک رویا بود. امروزه به راحتی با این باکتری انتقال ژن به بسیاری
از گونههای مهم زراعی و باغی انجام میشود و تعداد گونههایی که مستعد
انتقال ژن با آگروباکتریوم هستند، روز به روز افزایش مییابد.
در
تعدادی از کشورهای پیشرفته، سطح وسیعی از مزارع گیاهان مهم اقتصادی مثل
ذرت، سویا، کلزا، پنبه، سیبزمینی و گوجه فرنگی به گیاهان تراریخته اختصاص
یافته است و روند رو به رشدی در تولید این گیاهان تراریخته با استفاده از
آگروباکتریوم، در مقایسه با بمباران ذرهای دیده میشود. اما هنوز چالشهای
متعدد مستقل از ژنوتیپ در انتقال ژن به بسیاری از گونههای مهم زارعی و
همچنین گونههای جنگلی مورد استفاده در صنایع چوب و کاغذ وجود دارد. به
علاوه، ابراز پایدار و قابل پیشبینی ژنهای تراریخته کماکان غامض و پیچیده
میباشد. تاکنون در چندین مقاله مروری عالی، جنبههای مختلف زیستشناختی
آگروباکتریوم، با جزییات شرح داده شده است.
در
این مقاله، نویسنده توضیح میدهد که چگونه دانشمندان با استفاده از دانش
پایه زیستشناسی آگروباکتریوم، این باکتری را به عنوان ابزاری در مهندسی
ژنتیک گیاهی توسعه میدهند. نویسنده همچنین در جستجوی این موضوع است که
چگونه درک رو به گسترش ما از زیستشناسی آگروباکتریوم به ما در توسعه
کاربرد انتقال ژن به واسطه این باکتری کمک میکند. وی عقیده دارد که بهبود
فناوری انتقال ژن نیاز مبرمی به دستورزی این فرآیندهای بنیادی زیستشناختی
خواهد داشت.
طبقهبندی جنس آگروباکتریوم و طیف میزبانی
جنس
آگروباکتریوم به تعدادی گونه تقسیم میشود. این تقسیمبندی عمدتاً بر اساس
علائم حاصل از بیماری و طیف میزبان میباشد. بنابراین، A. radiobacter یک
گونه غیر بیماریزا است، A. tumefaciens عامل بیماری گال تاجی، A.
rhizogenes عامل بیماری ریشه مویی و A. rubi عامل بیماری گال نیشکر
میباشد. به تازگی یک گونه جدید به نام A. vitis که عامل ایجاد گال در
انگور و تعداد دیگری گیاه است، نیز پیشنهاد شده است. گرچه Bergey's Manual
of Systematic Bacteriology هنوز این نامگذاری را منعکس مینماید ولی این
طبقهبندی پیچیده و گیجکننده است. ما میدانیم که در اکثر موارد، علائم
بیماری یاد شده حاصل از نوع پلاسمید مولد تومور است که در درون سویه خاصی
وجود دارد. از دست دادن پلاسمید مولد تومور یا جایگزینی آن با پلاسمید
دیگر، میتواند باعث تغییر علائم بیماری شود. به عنوان مثال، آلودگی گیاهان
با A. tumefaciens C58 که دارای پلاسمید pTiC58 از دسته پلاسمیدهای
نوپالین میباشد، باعث ایجاد گال تاجی جنینی میشود. اگر این پلاسمید حذف
شود، این سویه باکتری غیر بیماریزا میشود. وارد کردن پلاسمید Ri به این
سویه که پلاسمید خود را از دست داده است، باعث تبدیل باکتری به سویه A.
rhizogenes می شود. به علاوه، با وارد کردن پلاسمید Ti (القا کننده تومور)
از A. tumefaciens به A. rhizogenes، سویه ایجاد شده تومورهایی با ظاهری
تغییریافته در گیاه Kalanchoe ایجاد میکند. بنابراین، چون A.
tumefaciens میتواند به راحتی با جانشینی یک نوع پلاسمید سرطانزا با
پلاسمید دیگر، به A. rhizogenes تبدیل شود، واژه گونه معنی خود را از دست
میدهد. شاید یک سیستم طبقهبندی با معنیتر، جنس آگروباکتریوم را بر اساس
خصوصیات متبولیکی و رشد به biovar هایی تقسیم نماید. با استفاده از این
سیستم، اکثر سویههای A. tumefaciens و A. rubiبه biovar اول تعلق داشته،
سویههای A. rhizogenes biovar دوم را تشکیل داده و biovar سوم نماینده
سویههای A. vitis میباشد. سیستم دیگری نیز برای طبقهبندی جنس
آگروباکتریوم پیشنهاد شده است. تکمیل توالییابی DNA کل ژنوم A.
tumefaciens C58 که مرکب از یک کروموزوم خطی، یک کروموزوم حلقوی، یک
پلاسمید Ti و یک پلاسمید بزرگ دیگر میباشد، ممکن است نقطه شروعی برای
طبقهبندی مجدد سویههای Agrobacterium در گونههای واقعی گردد. علیرغم
سرگردانی موجود در طبقهبندی گونهها، شاید مهمترین موضوع در مهندسی ژنتیک
گیاهان، طیف میزبانی سویههای مختلف آگروباکتریوم باشد. به عنوان یک جنس،
آگروباکتریوم میتواند DNA را به تعداد قابل ملاحظهای از موجودات زنده
شامل بسیاری از دولپهایها و تکلپهایها در گونههای نهاندانه و
بازدانگان منتقل نماید. به علاوه، آگروباکتریوم توانایی انتقال ژن به
قارچهایی مثل مخمر، آسکومیستها و بازیدومیستها را دارد. در سال 2001
انتقال DNA به سلول انسانی توسط آگروباکتریوم گزارش شده است. اساس مولکولی و
ژنتیکی طیف میزبان یک سویه آگروباکتریوم هنوز روشن نشده است. مطالعات
اولیه حاکی از این است که پلاسمید Ti در مقایسه با ژنهای کرورموزومی،
تعیینکننده ژنتیکی اصلی طیف میزبانی میباشد. نشان داده شده است که چندین
مکان ژنی بیماریزایی (vir) بر روی پلاسمید Ti ازجمله virC و virF، در
تعیین گونههای گیاهی که انتقال ژن به آنها میتواند صورت گیرد تا تومورهای
گال تاجی ایجاد شود، نقش دارند. مشخص شده که مکان ژنی virH که قبلاً pinF
نامیده میشد، در توانایی آگروباکتریوم در انتقال ژن به ذرت موثر میباشند.
سایر ژنهای vir مثل virG نیز در بیماریزایی بیش از حد برخی سویههای خاص
مشارکت دارند.
به
هرحال اکنون روشن شده است که طیف میزبانی فرآیند بسیار پیچیدهای میباشد
که تحت کنترل ژنتیکی چندی عامل در باکتری و میزبان گیاهی میباشد. نتیجه هر
تلاش و تحقیقی برای انتقال ژن به گیاهان مختلف، خصوصاً گیاهان جدید،
اطلاعاتی درباره طیف میزبانی آگروباکتریوم به ما میدهد. به طور مثال،
امروزه انتقال ژن به بسیاری از گونههای گیاهان تکلپه مثل ذرت، برنج، جو و
گندم توسط بسیاری از سویههای آگروباکتریوم ممکن شده و و فنوتیپ مقاومت
به علفکش و آنتیبیوتیک در آنها ایجاد شده است اما تومور گال تاجی در این
گونههای گیاهی رشد نمیکند. شاید طیف میزبانی حاصل برهمکنش پلاسمید Ti
خاصی با زمینه کروموزومی باکتریایی مشخصی باشد. به طور مثال، پلاسمید
pTiBo542 در سویه طبیعی خود یعنی A. tumefaciens Bo542 قابلیت تومورزایی
محدودی بر روی گونههای متعدد بقولات دارد. این پلاسمید اگر در زمینه
کروموزومی A. tumefaciens C58 قرار گیرد، باعث بیماریزایی قوی در سویا و
سایر بقولات میشود. سرانجام، حساسیت به بیماری گال تاجی، یک اساس ژنتیکی
در کدوییان، نخود، سویا، انگور و حتی اکوتیپهای مختلف Arabidopsis
thaliana دارد. نقش ژنهای بیماریزایی باکتری و ژنهای میزبان در فرآیند
انتقال ژن و راههای دستورزی آنها برای مقاصد مهندسی ژنتیک، در ادامه شرح
داده خواهد شد.
T-DNAچیست؟
اساس
مولکولی انتقال ژنتیکی به گیاهان توسط آگروباکتریوم انتقال یک منطقه از یک
پلاسمید بزرگ القا کننده تومور (Ti) یا ریشهزا (Ri) از آگروباکتریوم و
ادغام آن در ژنوم گیاه میباشد
A)
T-DNA به سه ناحیه T-DNA چپ (TL)، T-DNA مرکزی (TC) و T-DNA (TR ) راست
تقسیم میشود. دایرههای توپر سیاه نشانه توالیهای تکراری حاشیه T-DNA
هستند. oriV نقطه شروع همانندسازی پلاسمید Ti با دایره توخال نمایش داده
شده است.
رونوشتهای متنوع رمزشده توسط T-DNA در پلاسمید Ti و جهت رونویسی آنها
با بردارها نمایش داده شده است. ژنها رمزکننده فعالیتهایی شامل ساخت
اکسین (auxin)، ساخت سایتوکینین (cyt)، مانوپین (mas) و آگروپین
(aga) نشان داده شدهاند.
اندازه
پلاسمید Ti 200 تا 800 کیلو باز است. T-DNA یا DNA منتقل شونده در منطقه
T بر روی پلاسمید Ti یا Ri قرار دارد. اندازه منطقه T در پلاسمیدهای طبیعی
Ti و Ri حدوداً 10 تا 30 کیلو باز است. بنابراین، منطقه T عموماً 10 درصد
پلاسمید Ti را شامل میشود. برخی پلاسمیدهای Ti یک منطقه T داشته و برخی
دارای چند منطقه T میباشند. فرآیند انتقال T-DNA از پلاسمید Ti و ارسال آن
از باکتری به سلول گیاهی حاصل فعالیت ژنهای بیماریزا (vir) میباشد که
توسط پلاسمید Ti حمل میشوند.
منطقه
T با توالیهای حاشیهای T-DNA معین میشود. این حاشیهها 25 جفت باز طول
دارند و از نظر توالی بسیار همسان هستند. آنها منطقه T را با تکرارهای هم
جهت از دو طرف در بر گرفتهاند. به طور کلی، کنارههای T-DNA حدود آن را
تعیین میکنند (البته موارد استثنایی نیز وجود دارد که به آنها اشاره خواهد
شد)، چون این توالیها هدف اندونوکلئازهای اختصاصی کنارهها یعنی
VirD1/VirD2 که T-DNA را Ti plasmid جدا میکنند، میباشند. به نظر میرسد
که یک قطبیت در کنارههای T-DNA وجود دارد به طوری که در ابتدا به نظر
میرسد کناره راست بسیار مهمتر از کناره چپ است. عوامل متعددی باعث ایجاد
این قطبیت میشوند. اول اینکه توالیهای حاشیهای فقط به عنوان هدف
اندونوکلئاز VirD1/VirD2 عمل نمیکنند بلکه به عنوان یک محل اتصال کووالانت
به پروتئین VirD2 نیز عمل میکنند. در پلاسمید Ti و Ri (یا در ناقلهای
دوتایی T-DNA) کنارههای T-DNA باعث به هم وصل شدن DNA دورشتهای میشود.
شکستن این توالیهای کنارهای دورشتهای شده هم در شرایط in vivo و هم in
vitro، نیازمند پروتئیهای VirD1 و VirD2 میباشد، هرچند در شرایط in
vitro پروتئین VirD2 به تنهایی میتواند یک توالی تک رشتهای حاشیهای
T-DNA را ببرد. شکتن توالی حاشیهای 25 جفت بازی T-DNA عمدتاً با ایجاد
شکافی در "رشته پایینی" T-DNA به طور قراردادی، بین نوکلئوتید 3 و 4 صورت
میگیرد. شکستن دورشتهای نیز در کنارههای T-DNA گزارش شده است. ایجاد
شکاف در توالی حاشیهای با پیوستگی محکم (شاید کووالانت) پروتئین VirD2 از
طریق تیروزین موقعیت 29 با انتهای 5' مولکول تکرشتهای حاصل از T-DNA که
رشته T خوانده میشود، همراه است. این رشته T است که به جای مولکول
دورشتهای T-DNA، به سلول گیاهی منتقل میشود. در این حالت، این پروتئین
VirD2 است که به حاشیه راست متصل شده (مستقیماً به خود توالی حاشیه متصل
نمیشود) و باعث ایجاد قطبیت و اهمیت حاشیه راست نسبت به حاشیه چپ میشود.
ذکر این نکته لازم است که چون شکاف در حاشیه چپ نیز برای اتصال VirD2 به
بقیه مولکول لازم است (قسمت غیر T-DNA پلاسمید Ti یا ناقل دوتایی T-DNA)
این موضوع ممکن است باعث فرآیند جداسازی رشته T از پلاسمید Ti یا پلاسمید
Ri و ناقلین دوتایی T-DNA باشد. مشکل انتقال "بقیه قسمتهای"4 ناقل به گیاه
در ادامه شرح داده خواهد شد.
دوم
اینکه شاید حضور توالیهای overdrive T-DNA نزدیک به حاشیه راست بسیاری از
T-DNAها، نیز به ایجاد قطبیت بین حاشیه چپ و راست کمک نماید. توالیهای
overdrive باعث تقویت انتقال رشته T به گیاهان میشوند، گرچه هنوز سازکار
مولکولی این موضوع ناشناخته است. گزارشهای اولیه حاکی از این است که
پروتئین VirC1 به توالی overdrive متصل میشود و شاید بریده شدنحاشیه T-DNA
توسط اندونوکلئاز VirD1/VirD2 را تقویت کنند. عمل VirC1 و virC2 برای
بیماریزایی بسیار مهم است و جهش این دو ژن باعث عدم بیماریزایی در بسیاری
از گونههای گیاهی میشود. اما گزارشهایی ارائه شده که تولید T-DNA در
جهشیافتههای ژن virC آگروباکتریوم را در سطح گونه وحشی دانستهاند.
بنابراین هر گونه اثر virC پس از پردازش T-DNA رخ میدهد
همان
طور که در مطالب پیشین ذکر شد، بسیاری از پروتئینهایی که توسط ژنهای vir
رمز میشوند، نقشی ضروری در فرآیند انتقال ژن به واسطه آگروباکتریوم
دارند. برخی از این نقشها در چندین مقاله مروری برجسته شرح داده شده است،
بنابراین در مقاله حاضر، نقشهای پروتئینهای Vir که میتوانند با هدف
بهبود فرآیند انتقال ژن مورد دستورزی قرار گیرند، به طور محدودتری توضیح
داده شده است. پروتئینهای VirA و VirG به عنوان عضوی از یک سیستم تنظیمی
ژنتیکی دو بخشی حسیترارسانی پیام عمل میکنند. VirA یک شاخک پریپلاسمیک
است که حضور ترکیبات فنلی گیاهی خاصی را در زمان زخم القا میشود، حس
میکند. VirA با هماهنگی با یک مولکول حامل مونوساکاریدی به نام ChvE و در
حضور مقدار مناسبی فنل و مولکول قند، خود و پروتئین VirG را فسفریله
میکند. VirG در حالت غیر فسفریله غیرفعال است، اما در حالت فسفریله، این
پروتئین به فعال شدن یا افزایش سطح رونویسی ژنهای vir کمک میکند. این کار
احتمالاً از طریق برهمکنش با توالی جعبه-vir که بخشی از راهانداز ژنهای
vir است، صورت میگیرد. پروتئینهای همیشه فعال VirA و VirG که نیازی به
القاکننده فنلی برای فعالیت خود نداشته یا پروتئینهای VirG که برهمکنش
بهتری با توالی جعبه-vir برای فعال کردن ابراز ژنهای vir داشته باشند،
شاید برای بهبود کارآیی انتقال ژن به واسطه آگروباکتریوم و طیف میزبانی
مفید باشد.
VirD4
به همراه 11 پروتئین VirB، یک سیستم ترشحی نوع 4 که برای انتفال T-DNA و
چند پروتئین دیگر Virشامل VirE2 و VirF لازم است، میسازند. شـایـد VirD4
بـه عنــوان یـک پیونـددهنـده عمـل نمـایـد تـا برهمکنــش مـجـمـوعـه
T-DNA/VirD2 با سیستم ترشحی رمزشده VirB را افزایش دهد. بیشتر پروتئینهای
VirB یا کانال غشایی میسازند یا به عنوان ATPase، انرژی لازم برای تشکیل
کانال یا فرآیندهای خروج مولکولها را فراهم میکنند. چندین پروتئین شامل
VirB2، VirB5 و احتمالاً VirB7 در ساختن T-pilus شرکت دارند. VirB2
اصلیترین پروتئین پیلین است. عمل پیلوس در انتقال T-DNA هنوز روشن نیست،
ولی شاید به عنوان کانالی برای عبور T-DNA و پروتئینهای Vir عمل نماید یا
شاید فقط به عنوان قلابی برای برقراری ارتباط با سلول گیاهی پذیرنده عمل
نمایند و باکتری و گیاه در نزدیکی هم قرار داده تا انتقال مولکولی موثری
صورت گیرد. جنبه مهم زیستشناسی پیلوس که شاید در انتقال ژن اهمیت داشته
باشد، ناپایداری آن در حرارت است. گرچه حداکثر القا ژنهای vir در دمای 25
تا 27 درجه است، پیلوس برخی از سویههای آگروباکتریوم در دماهای پایینتر
(18 تا 20 درجه)، پایدارتر است. آزمایشهای اولیه حاکی از اثر درجه حرارت
بر انتقال ژن است. بدین ترتیب، برخی شاید کشت همزمان آگروباکتریوم و
سلولهای گیاهی را در دمای پایین و طی چند روز آغازین فرآیند انتقال ژن
مورد بررسی قرار دهند.
پروتئینهای
VirD2 و VirE2نقشی حیاتی و احتمالاً کاملکننده در انتقال ژن به واسطه
آگروباکتریوم بازی میکنند. گفته میشود که این دو پروتئین به همراه رشته
T، مجموعهای به نام مجموعه T تشکیل میدهند که شکل انتقال شونده T-DNA
میباشد. اینکه این مجموعه داخل باکتری سوار میشود یا نه هنوز مورد مباحثه
است. Citovsky و همکارانش نشان دادهاند که VirE2 میتواند داخل سلول
گیاهی کار خود را انجام دهد: گیاهان تراریخته توتون که توانایی ابراز
VirE2 را کسب کرده بودند، با سویههای جهشیافته virE2 آگروباکتریوم آلوده
میشدند. چندین آزمایشگاه نیز نشان دادهاند که VirE2 میتواند در غیاب
رشته T به سلول گیاهی منتقل شود و ممکن است که مجموعه VirE2 و رشته T، یا
در کانال انتقال باکتری یا داخل سلول گیاهی تشکیل شوند. نتایج تحقیقات جدید
حاکی از آن است که شاید VirE2 نقش دیگری نیز در مراحل اولیه فرآیند انتقال
ژن دارد: Dumas و همکارانش نشان دادهاند که VirE2 در شرایط in vitro
میتواند با مشارکت غشا مصنوعی، کانالی برای انتقال مولکولهای DNA خلق
نمایند. بنابراین، ممکن است که یک وظیفه VirE2، تشکیل سوراخی در غشا
سیتوپلاسمی برای تسهیل عبور رشته T باشد. به دلیل اتصال VirD2 به انتهای 5'
رشته T، این پروتئین ممکن است به عنوان راهنمای این رشته برای عبور از
کانال انتقالی نوع 4 عمل نماید. VirD2 همچنین ممکن است در مراحل دیگری از
فرآیند انتقال ژن، در داخل سلول گیاهی، نقش داشته باشد. VirD2 دارای توالی
"پیام مکانیابی هستهای" (NLS) بوده که ممکن است در هدایت این پروتئین و
T-DNA متصل به آن به سوی هسته سلول گیاهی، کمک نماید. توالی NLS در پروتئین
VirD2 میتواند مجموعههای T ساختهشده در آزمایشگاه که شامل پروتئینهای
گزارشگر نیز میباشند، به هسته سلولهای گیاه، جانور و مخمر هدایت کند.
سلام!